ماجرا از این قرار است که روز سهشنبه گذشته مردی به نام علی به کلانتری 13 شهرستان دلیجان مراجعه کرد و از ناپدید شدن برادرش خبر داد.
وی گفت: برادرم به نام محمد از 2 روز پیش ناپدید شده و در این مدت هر جا را که جستوجو کردهام اثری از او به دست نیاوردهام.
علی در ادامه افزود: برادرم با همسرش به نام معصومه از قبل اختلاف داشت و درگیریهای آنها اخیرا شدت گرفته بود به طوری که معصومه حتی برادرم را تهدید به مرگ کرده بود و به همین دلیل به وی مظنون هستم و احتمال میدهم او محمد را کشته باشد. پس از اظهارات این جوان ماموران تحقیقات خود را برای افشای راز ناپدید شدن محمد آغاز کردند و در نخستین گام به دستور بازپرس پرونده "معصومه – ش" را دستگیر کردند.
معصومه پس از آن که به اداره آگاهی منتقل شد درباره سرنوشت شوهرش و علت ناپدید شدن او اظهار بیاطلاعی کرد و گفت 2 روز پیش محمد از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت و از آن زمان به بعد من خبری از او ندارم.
در شرایطی که معصومه اتهام دست داشتن در ناپدید شدن شوهرش را انکار میکرد ماموران که به اضطراب و پریشانی وی پی برده بودند، متوجه شدند او قصد دارد رازی را پنهان و آنها را گمراه کند. به همین دلیل تحقیقات از زن جوان ادامه یافت و کارآگاهان تلاش کردند با استفاده از ترفندهای پلیسی این زن را وادار به بازگو کردن حقیقت کنند.
سرانجام معصومه که دریافته بود کارآگاهان از اختلافات قبلی او و محمد خبر دارند و میدانند او رازدار ناپدید شدن همسرش است، لب به اعتراف گشود و به قتل مرد جوان اعتراف کرد.
او گفت: من از مدتها قبل با محمد اختلاف داشتم و ما همیشه با هم درگیر میشدیم و مشاجره میکردیم تا این که سرانجام در حالی که دیگر نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم.
معصومه افزود: "پس از طراحی نقشه قتل، موضوع را با مردی به نام مجتبی در میان گذاشتم و از او خواستم با من همکاری کند وی نیز پذیرفت و بالاخره روز حادثه فرا رسید."
زن جنایتکار اضافه کرد: "روز حادثه به شوهرم گفتم من از کارخانهای که قبلا در آنجا کار میکردم مبلغی طلب دارم برای همین به همراه وی آژانس کرایه کردیم و به کارخانه که در منطقه قطب صنعتی راونچ نرسیده به روستای دودهک رفتیم پس از آن که به محل رسیدیم و از آژانس پیاده شدیم من به محمد گفتم کارخانه تعطیل است برای همین شوهرم گفت دوباره به خانه برگردیم از آنجا که ماشین نداشتیم پیاده به راه افتادیم تا در طول راه یک وسیله نقلیه پیدا کنیم."
معصومه ادامه داد: "پس از طی مسافتی مجتبی که از قبل با من هماهنگ بود و در جریان نقشه قرار داشت با موتور سیکلت خودش را به ما رساند و ما را برای رساندن به مقصدمان سوار موتورش کرد اما در میان راه وقتی به محلی خلوت رسیدیم او موتور را متوقف کرد و پس از پیاده شدن ما با آچار فرانسه به محمد حمله ور شد و چند ضربه به سر او زد و من نیز با سنگ بزرگی که کنار جاده بود ضربهای به سر شوهرم زدم و پس از آن که وی از حال رفت و نقش بر زمین شد بنزین موتور مجتبی را روی پیکر غرق در خون وی ریختم و او را آتش زدم و سپس به همراه مجتبی به سرعت از محل فرار کردیم."
پس از اعترافات این زن کارآگاهان به محل جنایت رفتند و جسد سوخته محمد را پیدا کردند به این ترتیب دستگیری مجتبی در دستور کار پلیس قرار گرفت و ماموران پس از انجام یکسری تحقیقات محل اختفای وی را نیز شناسایی و او را دستگیر کردند.
مجتبی نیز پس از دستگیری به جرم خود اعتراف کرد و پرونده آنها برای رسیدگی در اختیار مراجع قضائی قرار گرفت.
|