منصوره خالقی- ميگويند برگزاري الكامپ در پايتخت، مزيتي است كه بازديدكنندگان را از سراسر كشور به نمايشگاه سيزدهم ميكشاند. ميگويند مردم كشورمان به ديدن تازههاي هر صنعتي، به ويژه صنعت IT، رغبتي در خور دارند و الكامپ پاسخي است به اشتياق آنها.
بسياري از تصميمگيرندگان حوزه IT جز به تحريم الكامپ راضي نبودهاند، چرا كه انتظارشان از نحوه برگزاري نمايشگاه چيزي فراتر از اين بوده است.
در جايي الكامپ سيزدهم عزيز شمرده ميشود و در جايي ديگر منفور.بعضي معتقدند كه همزماني الكامپ و تلكام نقشهاي از پيش تعيين شده است براي پوشاندن نواقص احتمالي نمايشگاه سيزدهم و بعضي ديگر هم برپايي با شكوهتر يك نمايشگاه بينالمللي را از فوايد اين همزماني ميدانند و آن را اتفاق خوبي تلقي ميكنند.وقتي در جايي پيشنهاد ميشود كه بهتر است بخش نرمافزاري الكامپ را به طور موضوعي تفكيك كرد، گفته ميشود كه اگر همين دو بخش تفكيك شده نرمافزار و سختافزار مختلط نشد، جاي شكر دارد.تخفيفهاي 30 تا 80 درصدي هم خوراك چند روزه رسانههاي IT را فراهم كرده است.
برخي ميگويند اگر همين طور پيش برويم الكامپ را با اندكي اصلاحات ميشود «دست كم» به سطح جيتكس رساند. در عوض كساني هم الكامپ سيزدهم را كسر شان ايرانيان ميدانند و از معرفي آن به خارجيها ابا دارند.
يك الكامپ و اين همه حرف و حديث؟
آيا اين همه اخبار ضد و نقيض، بازتاب همان روحيه ايراني است كه پيگيري حاشيهها را جذابتر از اصل ماجرا ميداند، يا اينكه مديران هر دو بخش خصوصي و دولتي آن قدر خودخواهند كه نميشود تعامل مناسبي بين آن دو برقرار كرد و به اين همه مجادله پايان داد؟
شايد هم الكامپ در واقعيت خود خيلي كوچك است و اين همه خبر آن را به دروغي بزرگ مبدل ميكند.به هر حال منشا اين اخبار هر چه باشد، مسلم است جايي از كار ايراد دارد، چرا كه از قديم گفتهاند: «تا نباشد چيزكي، مردمان نگويند چيزها.»
|