شنبه 6 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی حوادث طلاق پایان زندگی عجیب ده ساله

 
 

شنبه 30 فروردين 1404

طلاق پایان زندگی عجیب ده ساله

 
 

فریبا برای جدایی از همسرش اقدام کرده ‌است. او می گوید بعد از سالها زندگی مشترک و سختی‌هایی که کشیده‌ است، می‌خواهد به زندگی مشترکش پایان دهد.

فریبا برای ما از دلایل این طلاق می‌گوید.

*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
ما یک سال با هم زندگی مشترک داشتیم، اما ۱۰ سال است قانونی زن و شوهر هستیم.

*یعنی از ۱۰ سال فقط یک سالش را مشترک زندگی کرده‌اید؟
بله.

*چرا؟
شوهرم مردی لجوج است. او نه اجازه می‌داد من به خانه‌اش بروم و نه طلاقم می‌داد. من چندباری برای طلاق اقدام کردم، اما دیگران واسطه شدند و من هم پشیمان شدم، اما این بار مصمم هستم.

*۱۰ سال از عمرت به همین ترتیب گذشت؟
بله. چون ما فامیل بودیم نمی‌توانستم به راحتی از شوهرم جدا شوم.

*چطور شد تصمیم به ازدواج گرفتید؟
میثم پسردایی من است. ما ۱۰ سال قبل تصمیم به ازدواج گرفتیم. دایی‌ام به خواستگاری من آمد و بعد ما با هم ازدواج کردیم. میثم خیلی زیر سلطه مادرش است. ۸ ماه از ازدواجمان گذشته بود که یک روز پدرم آمد و من با پدرم به خانه‌اش رفتم. چند روز بعد هم برگشتم. در این مدت هم با میثم در تماس تلفنی بودم و او هیچ اعتراضی نکرده بود. وقتی برگشتم کلید به در انداختم، اما باز نشد. به میثم زنگ زدم که گفت قفل عوض شده و من دیگر اجازه ندارم به خانه او بروم.

*به خانه پدرت برگشتی؟
نه. زنگ زدم پدرم آمد. میثم هم آمد و در را باز کرد و وارد خانه شدیم. میثم پیش پدرم چیزی نگفت. وقتی او رفت به من گفت فردا به خانه پدرت برو و دیگر نیا.

*از چه چیزی ناراحت بود؟
از اینکه نگفته به او خانه را ترک کرده بودم ناراحت بود. من خانه را ترک نکردم تا اینکه بعد از یک ماه یک روز گفتم به خانه پدرم می‌روم. شوهرم چیزی نگفت، اما باز هم وضعیت همان شد. به من گفت دیگر حق ندارم بیایم. من چند ماه دیگر هم مقاومت کردم، اما آنقدر بدرفتاری کرد که به خانه پدرم رفتم و دیگر نیامدم.

*کسی واسطه نشد؟
هربار که صحبت از جدایی می‌شد عده‌ای واسطه می‌شدند ولی میثم من را به خانه راه نمی‌داد.

*حالا می‌خواهی جدا شوی، فکر بعدش را کردی؟
بعدی ندارد همین زندگی را ادامه می‌دهم. حداقل می‌توانم شوهرم کنم و زندگی خودم را بسازم.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
تامین مسکن ارزان قیمت برای زوج‌های جوان
:: فناوری اطلاعات ::
آغاز دور جدید حراج شماره‌های رند همراه اول
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
سرمربی التعاون: از آمدن به ایران خوشحالم/ برای بازی برگشت لباس گرم بیاورید!
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
محاکمه پزشک متخصص به جرم قتل بی‌رحانه برادر

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار