 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
هموطن سلام , دوشنبه 18 تير 1386 |
|
معتادان اينترنتي را جمع نكنيد!!
|
| | |
 | نخستين تحقيقات در اين مورد، با نظرسنجيها و كسب آمار به روش پيمايشي بنا گذاشته شد كه نميتوانستند روابط علت و معلولي بين رفتارهاي بروزكرده از بيماران معتاد به اينترنت و دليل اين رفتارها را كشف كنند. | هموطن سلام-سيد ايمان ضيابري-
اعتياد اينترنتي و سفسطهها
تعريف "اختلال اعتياد به اينترنت" هنوز هم دشوار به نظر ميرسد. تحقيقاتي كه تا امروزه در اين مورد انجام شده و شايد ضعيفترين نوع تحقيق در مورد اعتياد به اينترنت باشد كه به وسيلهي نظرسنجي و فرمهاي پرسش و آزمون به نتيجه رسيدهاند، هيچ نشانهي دقيق و عقلاني از دلايل و عوامل بروز اعتياد اينترنتي را روشن نميكنند. شايد نظرسنجي و پرسش از كساني كه نميتوانند اعتياد به اينترنت را ترك كنند، يك روش مجرب و داراي نقاط قوتي نيز باشد كه در مورد ساير اشكال قديمي اعتياد به مواد مخدر و... نتيجه داده است اما در مورد اين اختلال جديد، نياز به روشها و گرايشهاي جديد نيز هست.
نخستين تحقيقات در اين مورد، با نظرسنجيها و كسب آمار به روش پيمايشي بنا گذاشته شد كه نميتوانستند روابط علت و معلولي بين رفتارهاي بروزكرده از بيماران معتاد به اينترنت و دليل اين رفتارها را كشف كنند.
از آنجايي كه چنين نظرسنجيهايي نميتوانند مشخص كنند كه مردم در مورد خود و رفتارهايشان چه طور فكر ميكنند، در نتيجه نميتوانند به خوبي نتيجهگيريهايي را ترسيم كنند كه نشان ميدهد يك فناوري مشخص مانند اينترنت، باعث بروز رفتارهاي ناهنجار فردي و اجتماعي شده است.
نتيجهگيريهاي انجام شده طي اين تحقيقات نيز به طور كلي منطقي و مستدل نيستند و بر اساس باورداشتهاي شخصي محققان ارايه گشتهاند. براي اين سفسطهي منطقي نيز نام توسط پژوهشگران در نظر گرفته شده است و به آن "ناديده گرفتن اصل رايج" ميگويند. اين سفسطه، يكي از قديميترين استدلالهاي غلط و جنجالبرانگيز علم است و هنوز به عنوان يك اشتباه رايج در تحقيقات علمي شناخته ميشود.
آيا برخي از افراد، با مشكل سپري كردن زمان بيش از حد معمول روي اينترنت مواجه هستند؟ مطمئناً اينطور است. بسياري از مردم همينطور با مشكل مطالعهي افراطي، تماشاي تلويزيون بيش از حد، كار كردن بيش از حد، فعاليتهاي اجتماعي بيش از حد و گوشهگيري خانوادگي به شكل افراطي مواجه هستند. اما آيا ما با عناويني مثل "اعتياد به كتاب" يا "اعتياد به گوشهگيري" يا "اختلال اعتياد به كار" نيز مواجه هستيم كه در دستههاي زيرمجموعهي بيمارهاي روحي مانند شيزوفرني يا افسردگي قرار بگيرند؟
اينطور به نظر نميرسد. شايد اين يكي از علايق و خواستهاي متخصصان علوم روانپزشكي و پژوهشگران اين زمينه باشد كه دوست دارند هر چيز آسيبرسان با پتانسيل تخريبكننده را در دستهي يكي از ناهنجاريهاي طبي و رواني دستهبندي كنند. متاسفانه اين قضيه بيش از كمك كردن به مردم، آنها را گمراه ميكند. راه به سوي كشف درست و دقيق علل ايجاد اعتياد اينترنتي پر از سفسطهها و مغلطههاي منطقي است كه مطمئنيم گمراه كننده هستند اما نميشود با آنها مبارزه كرد!
اعتياد اينترنتي چيست؟
سوال خوبي به نظر ميرسد. زماني كه شما روي اينترنت سپري ميكنيد، نميتواند نشانگر و ميزان خوبي براي اعتياد به اينترنت يا رفتار وسواسي باشد. زمان را بايد همراه با عوامل متعدد ديگري در اين حوزه بررسي كرد. مثلاً اينكه آيا شما يك دانشآموز دبيرستاني هستيد كه به طور كلي، نسبتاً زمان بيشتري را روي اينترنت سپري ميكند، اينكه آيا كار با اينترنت بخشي از شغل شما محسوب ميشود، يا اينكه آيا سابقهي قبلي مانند بيماريهاي روحي و اختلالات رواني داشتهايد نا كه براي مثال ميتوان گفت يك شخص مبتلاً به افسردگي، معمولاً مدت زمان بسيار زيادتري را روي اينترنت سپري ميكند به ويژه كه اين امر توسط كارشناسان و روانپزشكان نيز به آنها توصيه ميشود، يا اينكه آيا مشكلي در سطح زندگي شخصي خود داريد و براي فرار كردن از آنها ناگزير به اينترنت پناه ميآوريد.
در نتيجه بررسي كردن ميزان اعتياد به اينترنت بدون در نظرگرفتن عوامل جانبي از اين دست، ممكن نيست.
در بررسي ميان تمام عواملي كه اينترنت را به عنوان يك رسانهي جذاب و مردمي معرفي ميكنند، جامعهپذير شدن و اجتماعي شدن مهمترين جنبهي اعتيادآور اينترنت است. مطمئناً گفتوگو با مردم و برقراري ارتباطهاي جديد است كه اين شبكه را چنين اعتيادآور و محبوب ساخته است. ممكن است اين برقراري ارتباط از طريق ايميل، كامنت گذاشتن در وبلاگها، چت كردن يا حتي انجام يك بازي دونفره به شكل آنلاين باشد. اينگونه است كه مردم سعي ميكنند با يكديگر تبادل ايده كنند، وقت خود را سپري نمايند و حتي در موارد ضروري و بحراني، از حمايت و پشتيباني ديگران برخوردار شوند.
آيا ما هيچ وقت زماني كه در دنياي واقعي براي گفتوگو و ارتباط با افراد و دوستانمان صرف ميكنيم را "اعتيادآور" تلقي كردهايم؟ مطمئناً اينگونه نيست. بسياري از جوانها عليرغم اينكه هر روز همديگر را مرتب ميبينند، اما ساعتها پاي تلفن با يكديگر حرف ميزنند! آيا ما ادعا ميكنيم كه آنها به تلفن معتادند؟ مطمئناً اينگونه نيست. افرادي هستند كه وقتي خواندن يك كتاب را شروع ميكنند، تا ساعتها در آن غرق ميشوند، به افراد خانواده و دوستان هيچ توجهي ندارند و حتي تلفن را جواب نميدهند. آيا ما ادعا ميكنيم كه آنها معتاد كتابي هستند؟ يقيناً چنين نيست.
اگر پژوهشگران و روانشناسان در حال حاضر ميخواهند اعتياد رسانههاي نوين را به عنوان نوعي از ناهنجاري اجتماعي قلمداد كنند، در نتيجه هرگونه روابط ميان فردي و گروهي ديگري نيز ميتواند اعتياد تلقي شود.
حضور پيدا كردن در اجتماع به طريق گفتوگو و صحبت كردن نيز اگر بخواهيم مفهومي به نام اعتياد اينترنتي را مطرح كنيم، بنا بر تعبيرهاي رايج، بسيار اعتيادآور است. آيا اين واقعيت كه ما با كمك نوعي از تكنولوژي، در حال اجتماعي شدن و حضور در ميان افراد هستيم، اساس و پايههاي تعريف جامعهپذير شدن را تغيير ميدهد؟
علاوه بر اين نكات مطرح شده، نظريهي ديگري نيز وجود دارد كه كمتر به آن توجه شده است. فرضيهيي كه به ما ميگويد اتفاقات و رفتارهايي از اين دست كه ما مشاهده ميكنيم، فازبنديشده و مقطعي هستند. براي مثال كسي كه ما به او لفظ "معتاد اينترنتي" اطلاق ميكنيم، اغلب از تازه واردان به دنياي اينترنت است. آنها در نخستين مرحلهي مانوس شدن با يك فضاي جديد مثل اينترنت به سر ميبرند و اين كار را با غرق شدن كامل در چنين فضايي انجام ميدهند. از آنجايي كه فضايي مثل اينترنت آنقدر بزرگ است كه ما هرگز نميتوانيم تصورش را بكنيم، در نتيجه فرآيند خو گرفتن با اين فضا براي بسياري از تازه واردها، تا مدتهاي زيادي طول ميكشد.
در حالي كه اين فرآيند براي مانوس شدن با محيط مجازي، بسيار طولانيتر از مدت زماني است كه براي مانوس شدن ما با تكنولوژيهاي جديد ديگر مثل تلويزيون، آيپاد و گوشيهاي تلفن همراه جديد صرف ميشود.
در حال حاضر يك مدل استاندارد براي فعاليت افراد روي اينترنت وجود دارد.
در گام اول، فردي تازهوارد پاي به دنياي اينترنت ميگذارد. در گام دوم، او با يك كاربر جديد آشنا ميشود. در گام سوم، آنها يك تعامل جديد را با هم شروع ميكنند.
پس از اين سه گام، ما به سه مرحلهي كليدي ميرسيم. مرحلهي افسونشدگي، وسواس فكري يا Enchantment. مرحلهي دوم، رفع اوهام، رهايي از شيفتگي يا اصطلاحاً Disillusionment است. مرحلهي سوم كه آخرين مرحله است و رسيدن به آن معمولاً زمان زيادي ميبرد، مرحلهي برقراري تعادل يا حالت Balance است. بسياري از مردم، در مرحلهي اول باقي ميمانند و هيچگاه نميتوانند فراتر بروند. اين افراد نياز به كمكهاي مختلفي دارند تا بتوانند به تعادل و حالت نرمال برسند.
كاربران قديمي كه از آنها ميشود به عنوان پيشكسوت نام برد، با يافتن يك قابليت جديد روي شبكه، به ميزان استفادهي مفرط از اينترنت بيشتري دچار ميشوند. البته بايد تاكيد كرد كه فرآيند طي شدن سه مرحلهي اصلي براي چنين كاربراني كه سابقاً آب را از سر گذراندهاند، به راحتي بيشتري طي ميشود و معمولاً زمان كمتري ميبرد. اما به هر حال اين واقعيت را بايد پذيرفت كه با معرفي شدن يك شق جديد از امكانات مدرن در دنياي اينترنت مانند ارايه شدن يك جامعهي اينترنتي تازه (مثل اوركات) يا يك سايت تعاملي جديد (مثل YouTube ) اين فرآيندها دوباره اتفاق ميافتند.
البته اين فرض نيز وجود دارد كه بسياري از افراد، در طول زمان و بدون طي كردن اين فرآيندهاي سهزمانه، ميآموزند كه در رفتار ارتباطي خود يك تعادل نسبي ايجاد كنند. مانند دانشآموزي كه تصميم ميگيرد براي آسايش اهالي خانواده، ساعات گپ تلفني خود را به چند دقيقه در روز كاهش دهد. يا يك مرد مسوول خانواده كه درك ميكند براي انجام وظايف دقيقش، بايد ساعات كمتري پاي اينترنت بنشيند در نتيجه اين فرض هم وجود دارد و نميتوان ناديدهاش گرفت.
اگر من معتاد شدم...؟
باقي ماندن لفظ اعتياد بر روي هر عملي ميتواند دلهرهآور باشد. حتي اگر مناقشهي ما تنها بر سر الفاظ و نامها اتفاق بيفتد. در نتيجه بدانيد كه گرايش افراطي به اينترنت، مثل اعتياد نيست كه سالها براي درمانش بخواهيد زمان صرف كنيد. نخست اينكه آرامش خودتان را برقرار سازيد. سپس اينكه بدانيد عليرغم وجود نداشتن يك وحدت رويه و روش مشخص براي مقابله با اين پديده در بين كارشناسان و متخصصان، هرگز نميتوان تعبير كرد كه راه حلي نيست!
همينطور اين را هم بدانيد كه اگر راه حلي براي مقابله با مشكل پيدا شد، هيچ اتفاق خارقالعادهيي نيفتاده است چرا كه مشكل شما اصلاً پيچيده و بغرنج نيست.
اگر با مشكلاتي از اين قبيل مثل اعتياد اينترنتي مواجه هستيد، بايد به دنبال راه حل حرفهيي براي آن بگرديد. زماني كه توانستيد مشكل را ريشهيابي كنيد، به راحتي تمامي اجزاي ديگر زندگيتان نيز به حالت عادي برخواهند گشت.
روانپزشكان سالهاست كه مشغول تحقيق و بررسي بر روي رفتارهاي وسواسي از قبيل استفادهي مفرط از اينترنت هستند و راهحلهاي مشابهي نيز يافتهاند در نتيجه مشورت با يك پزشك و متخصص ميتواند به راحتي كمك كند تا شما به تدريج نمودار ميزان استفادهي خودتان از اينترنت را به يك منحني تبديل كنيد و از اين طريق، مانع بروز مشكلات جانبي زندگي شويد كه ريشهي آنها، زياد آنلاين بودن است!
اما با طور كلي بايد پذيرفت كه زندگي كردن در عصر ارتباطات، زماني كه متصل شدن گوشيهاي تلفن همراه، ساعتهاي مچي، پخشكنندههاي موسيقي تلفن همراه و حتي خودكارهاي معمولي تحرير به اينترنت، يك امر عادي و بالسويه شده است، عوارضي از اين قبيل را نيز دارد. به طور طبيعي، ناراحتيهاي روحي جهان سال 2007، همان ناراحتيها و عوارضي نيستند كه بشر در صد سال پيش با آنها مواجه بود. مطمئناً نميتوان انتظار داشت كه تكنولوژيها پيشرفت كنند و ثمرات نويني به ما برسانند، اما عوارض جانبي و ضررهايشان، ما را در امان بگذارند! به همين دليل هيچ وقت خودتان را بابت سپري كردن زمان زياد بر روي اينترنت سرزنش نكنيد اما بدانيد كه برقرار نكردن تعادل براي اين موضوع، به شما لطمه خواهد زد. در نتيجه اگر احساس وابستگي زيادي به اينترنت ميكنيد و نميتوانيد كار كردن با آن را رها كنيد، يك هفتهي تمام خانه و زندگي و لپتاپ را به حال خودشان بگذاريد و به يك روستاي خوشآب و هوا برويد كه اثري از تكنولوژي و الكترونيك در آنجا نيست. مطمئن باشيد در بازگشت، شما ديگر معتاد اينترنتي نيستيد!
و چند نشانه!
هرچند تقريباً همهي ما ميدانيم كه در چه حالاتي، اعتياد اينترنتي را ميتوان به رويه و رفتار يك شخص در مورد شبكهي جهاني اينترنت اطلاق كرد اما نشانههاي دقيقي هستند كه دانستن آنها هم به كاهش استرس و دغدغهي ما ميانجامد و هم باعث ميشود تا اين پديده را دقيقتر بشناسيم.
1-نياز به آنلاين شدن و رفتن به سايتهاي مختلف تا مرحلهي كسب احساس رضايت و پيروزي
2-بيتفاوتي و متوقف شدن ناگهاني استفاده از اينترنت كه بسيار حجيم و سنگين بوده است. غالباً رسيدن اين مرز استفاده از هشت ساعت در روز به روزها و ساعات بدون اينترنت، نشانهيي از اين بيتفاوتي است.
3-متصل شدن به اينترنت و استفادههاي مختلف، بيش از مدت زمان درنظر گرفته شده. اگر به خودتان قول دادهايد كه فقط ايميلتان را چك ميكنيد، اما بعد از مدتي متوجه شديد كه سه ساعت است روي اينترنت مشغول كار هستيد، يعني يكي از علايم اعتياد به اينترنت در شما هست!
4-استفادهي مفرط از اينترنت حتي در مواردي كه ميدانيد به روابط دوستانه، خانوادگي و شغلي شما لطمه ميزند. دير رسيدن بر سر قرارهاي كاري، بيتفاوتي نسبت به همسر و فرزندان، توبيخ شدن توسط رييس شركت يا محل كار به دليل بيتوجهي نسبت به وظايف شغلي داخل خانه ناشي از اعتياد به اينترنت
5-فعاليتهاي مربوط به پيشرفت مجازي در اينترنت. گشتن به دنبال نرمافزارهاي جديد روي اينترنت، دانلود كردن مرورگرهاي جديد وب، اقدام به يافتن دوستان جديد در محيطهاي گفتوگوي اينترنتي عليرغم نداشتن فرصت كافي براي صحبت و گفتوگو با آنهااما از تمام موارد مطرحشده حول محور اعتياد اينترنتي، نتايجي را به صورت استاندارد ميتوان دريافت كرد. نخست اينكه القا كردن لفظ معتاد اينترنتي به افرادي كه ميدانيم زماني را بيش از حد به كار آنلاين اختصاص ميدهند، باعث تضعيف روحيهي آنان ميشود و قدرت بازيابي و بهبودي را از آنان ميگيرد. نيازي به گفتوگوي مستقيم يا نصيحت كردن آنها در مورد ضررهاي استفادهي مداوم از اينترنت نيست. مطمئناً همه ميدانند كه وقتي يك فرد به طور غيرطبيعي روزانه هشت تا ده ساعت را به آنلاين بودن ميگذراند، علاوه بر ضررهاي جسمي و روحي كه به خود ميرساند، باعث ضررهاي مالي در سطح خانواده نيز ميشود. هزينههاي بالاي استفاده از اينترنت را نميتوان كتمان كرد به ويژه اگر تعداد ساعات كار با اين شبكهي پرخرج، از حد عادي فراتر برود.
فراهم كردن محيط امن، آرام، صميمي و نيز ايجاد كردن فرصت گردشهايي كه حضور شخص مبتلا به اصطلاحاً اعتياد اينترنتي در آنها ضروري است، ترتيب دادن برنامههايي براي حضور طولانيمدت در محيطهايي خارج از شهر و دور از خانه و محل كار و سرانجام آماده كردن امكان حضور در برنامههاي فرهنگي و هنري مثل كنسرتهاي موسيقي، تاتر يا فيلمهاي سينمايي و همينطور گردهماييهاي خانوادگي كه محيطهاي گرم و آرامي دارند و اثري از مناقشات و بحثهاي متفرقه در آنها نيست ميتوانند بسيار موثر باشند.
اين را بايد بپذيريم كه اگر كار، تحصيل يا وضعيت روحي رواني شما هم اقتضا كند كه با اينترنت سرو كار داشته باشيد، مطمئناً توسط اين رسانهي اغواگر، به سمتي كشيده ميشويد كه شايد نياز به كمك ديگران هم پيدا كنيد. در نتيجه اين را بدانيد كه هيچ كس، از سپري كردن ساعات متوالي پاي مانيتوري كه با تشعشعات زيانآور خود، چشم را متناوباً مورد حمله قرار ميدهد، لذت نخواهد برد. اما خاصيت رسانههاي نوين به ويژه اينترنت كه متن، صوت، تصوير و گرافيك را به صورت توامان و از همه مهمتر در حالت تعاملي و به اختيار خود كاربر واگذار كرده، همين جذبكنندگي است.
شايد يكي از دلايلي كه باعث ميشود تا رسانهيي مثل تلويزيون تا اين حد اعتيادآور نباشد، اين است كه مديريت ترتيب ارايهي محتوا، چينش دادهها و سبك نمايش برنامهها را در اختيار كاربر نگذاشته است و شما تنها ميتوانيد انتخاب كنيد كه در هر لحظهيي، برنامهي آمادهشده توسط كدام شبكه را ببينيد. اما اينترنت يعني فضايي كه شما در آن صاحب اختياريد تا هر نوع محتوايي مرتبط با هر موضوعي با هر سبكي اعم از ويديو، تصوير، صوت، متن و گرافيك را در هر زماني ببينيد و شايد سرآغاز ورود به اين گرداب نيز چنين خاصيتي باشد! آرامش داشته باشيد و بدانيد براي برونرفت از چنين بحرانهاي موقتي، راههاي فراواني هست.
http://wikipedia.org
http://psychcentral.com
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|