 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
فناوران , چهارشنبه 17 مرداد 1386 |
|
زيستن در آرمان شهر فناوری
|
| | |
 | كارل ماركس معتقد بود كه دانش و دموكراسي در حركت از محدوده اجبار به آزادي (اختيار) مانند دو دست عمل ميكنند. |  شيما حكيمی- ميخواستم بنويسم طبيعت انساني و ذات و جوهرهاش به تعالي و پيشرفت گرايش دارد، اما ترديدي دامن گستر مانع ميشد. به شدت مايل بودم كه بنويسم اين ميل به تعالي باعث رشد و توسعه اقتصادي، صنعتي و فناورانه شده است، اما حتي در صورت بروز اين اتفاق نيز نميتوان پيامدهاي ناگوار آن را ناديده گرفت. البته به اندازه نئولاديتها هم نبايد بدبين بود و توسعه را به طور كلي نفي كرد .
به هر حال ما تا به حال دو گزارش درباره تكنورئاليسم و نئولاديسم منتشر كردهايم و براي آنكه اين پرونده را ببنديم احتياج است كه آخرين حلقه اين سه گانه را نيز از نظر بگذرانيم. به همين دليل در اين گزارش به آرمان گرايي فناوري يا تكنواتوپيانيسم ميپردازيم.
واژه تكنواتوپيا (آرمان شهر فناوري) معرف يك ايدئولوژي است كه بر پايه خوشبيني نسبت به فناوري بنا شده است. طبق اين ايدئولوژي، علوم و فناوريهاي پيشرفته با خود، تكنواتوپيا را به همراه دارند؛ يعني يك اجتماع در آينده كه شرايط ايدهآل زندگي را براي تمامي شهروندانش فراهم كرده است.
تكنو اتوپيانيسم در قرن 19
كارل ماركس معتقد بود كه دانش و دموكراسي در حركت از محدوده اجبار به آزادي (اختيار) مانند دو دست عمل ميكنند.
ماركس بحث ميكند كه پيشرفت علوم و دانش به مشروعيت بخشي نقش پادشاهان و قدرت كليساي كاتوليك كمك كرده است.
در قرن 19 سوسياليستها، فمينيستها و جمهوريخواهان از جمله طرفداران استدلال و علم بودهاند.
تكنواتوپيانيسم و خردگرايي همواره طي 200 سال گذشته با انديشههاي دموكراتيك، انقلابي و آرمانگرايان چپ همراه بوده است.
افراد افراطگرايي چون جوزف پريستلي (Joseph Priestley)، با تاكيد بر مطالعات علمي، ديگران را به آزادي از استبداد نيز تشويق ميكردند.
در اوايل قرن 19، رابرت اوون، شارل فوريه و هانري دو سن سيمون با آراء خود در مورد تحولات فني و علمي آينده بشريت به كمك خرد، الهام بخش طرفداران نظريه اجتماع گرايي شدند.
افراط گرايان نيز از نظريه تكامل دارويني براي اعتبار بخشي به ايده پيشرفت اجتماعي بهرهبرداري ميكردند.
آرمان شهر سوسياليست ادوارد بلامي كه اواخر قرن 19 در اثرش تحت عنوان «نگاهي به عقب» (Looking Backward) مطرح شد، الهامبخش هزاران كانون سوسياليستي در آمريكا و ساير گروههاي سياسي ملي شد. اين آرمان شهر همان قدر فناورانه بود كه تصورات ذهني بلامي بودند.
به عقيده بلامي و سوسياليستهاي اصلاح طلب، سوسياليسم پيامد دردناك توسعه صنعتي بود.
ماركس و انگلس نيز مشكلات و درگيريهاي بيشتري را مطرح كردند اما به پايان اجتناب ناپذير آن خوشبين بودند.
ماركسيستها معتقد بودند كه پيشرفت فناوري زمينه را نه تنها براي ايجاد اجتماعي نو با روابط مالكيت متفاوت فراهم ميكند بلكه امكان ظهور و تولد گونه جديدي از بشر را ايجاد ميكند كه ارتباطي متفاوت با طبيعت و نوع خود برقرار كرده است.
علاوه بر اينها ايدئولوژيهاي ديگري كه طي قرن 19 بر جوامع مسلط بودند، بر توسعه اقتصادي، صنعتي سازي و تشويق و ترغيب به پيشرفت علوم، استدلال و منطق تاكيد داشتند .
چنين وضعيتي كه در آن پيشرفت اجتماعي و علمي سرلوحه اهداف و عملكردها بود، ترغيب به بهسازي نژادي نيز دنبال ميشد. پيامد آن مطالعاتي بود كه در باب خانواده انجام گرفت و در تعداد زيادي از ايالات آمريكا برنامه عقيمسازي اجباري در مورد افرادي كه ويژگيهاي منفي ژنتيكي داشتند، اعمال شد.
پس از آشويتس نيز خوشبيني راجع به علوم به بدبيني گراييد و اميد به همگامي پيشرفت علمي با پيشرفت اجتماعي را تا حدودي به ياس تبديل كرد.
تكنواتوپيانيسم در قرن 20
تكنواتوپيانيسم در قرن 20 چهره عوض كرد. آنچه در حال حاضر تحت عنوان تكنواتوپيانيسم از آن نام برده ميشود، بيشتر شبيه جنبشي است كه در دهه 1990، به دنبال طرح فرهنگ دات كام، به ويژه در سواحل غربي آمريكا، آغاز شد.
اين مباحث به شكلي موثر و گسترده در مجله Wired مطرح ميشد و به همين دليل اين نشريه براي سالهاي متمادي به اثر مقدس طرفداراناش تبديل شده بود.
طرفداران تكنواتوپيانيسم اظهار ميداشتند كه از فناوريهاي ديجيتال، بهويژه اينترنت، آزاديهاي فردي را افزايش ميدهند.
اين اتفاق با رهاسازي افراد از قيد و بندها و دردسر دولتهاي بزرگ بوروكراتيك ميسر ميشود.
ارتباطات ديجيتال امكان فرار از شهرنشيني و زندگي مدرن را براي افراد فراهم ميكند و كارگران متخصص امكان كار مستقل را مييابند.
بنابر ادعاي طرفداران تكنواتوپيا، اين نظريه افراد را از جناحبنديهاي سياسي و شاخههاي چپ و راست رها ميكند. البته اگر چه در ابتدا اين نظريه آزادانديشان جناح راست را به خود جلب كرد، اما اغلب طرفدارانش از قوانين و مقررات دولتي گريزانند و به برتري نظام آزاد تجاري باور دارند.
كوين كلي و جرج گيلدر از صاحبنظران بلامنازع تكنواتوپيانيسم هستند.
كوين كلي از سردبيران نشريه Wired بوده كه كتابهاي متعددي نيز منتشر كرده است.
به دنبال اين جريانات و در طي دهه 1990 جنبش تكنواتوپيانيسم بيش از پيش شكوفا شد. طرفداران اين تفكر به ويژه افرادي بودند كه در شركتها و موسسات اينترنتي به كار گماشته شده بودند و يا خود از صاحبان سهام فناوريهاي پيشرفته بودند.
البته در اواخر دهه 1990 و در طي دهه اول قرن 2000، ايده تكنورئاليسم و Techno – Progressivism (پيشرفت گرايي فناورانه) بيش از تكنواتوپيانيسم قوت گرفت و طرفداران پيشرفتهاي فناورانه به عنوان نقادان و جايگزين هواخواهان تكنواتوپيا مطرح شدند.
اصول تكنواتوپيانيسم
برنارد جندرون (Bernard Gendron)، استاد فسلفه دانشگاه ويسكانسين ميلواكي، 4 اصل اساسي را براي آرمانگرايي فناورانه مطرح ميكند:
1- ما در حال گذار از مرحله تحول پساصنعتي در فناوري هستيم؛
2- در عصر پساصنعتي، رشد فناورانه پايدار خواهد شد؛
3- در عصر پساصنعتي، رشد فناورانه به كمبود منابع مالي منجر ميشود؛
4- ريشه كن كردن محدوديت منابع مالي به حذف تمامي مشكلات عمده اجتماعي منجر خواهد شد.
البته انتقاداتي هم به تفكر اتوپيانيسم وارد است. منتقدان معتقدند كه تعريف تكنواتوپيا به عنوان شرايطي كه در آن رشد اجتماعي با رشد علمي همراه است، شكلي از پوزيتيويسم (مثبتانديشي) و علمگرايي است.
منتقدان اتوپيانهاي آزادانديش مدرن خاطر نشان ميسازند كه تكنواتوپيا در حالي بر «مداخلات دولت» تاكيد ميورزد كه از اثرات مثبت قانونمند سازي تجارت غافل است.
منتقدان همچنين به اثرات مخرب زيست محيطي فناوري اشاره ميكنند و از افرادي ياد ميكنند كه به لحاظ زندگي در كشورهاي فقير و محروم از مزاياي فناوري بيبهرهاند اما از اثرات مخرب آن عذاب ميبينند.
به هر حال اين طور به نظر ميرسد كه زندگي در آرمان شهر فناوري، جايي كه از محروميتهاي گذشته در آن اثري نيست، همه از مزاياي فناوري بهرهمند ميشوند؛ و حتي شايد در آن «غياب رنج» و «پايان مرگ» نيز چندان دور از دسترس نباشد.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|